سعدی
همین نصیحت من پیش گیر و نیکی کن /که دانم پس از مرگم کنی به نیکی یاد
Sunday, 8 December , 2024
امروز : یکشنبه, ۱۸ آذر , ۱۴۰۳ - 7 جماد ثاني 1446
شناسه خبر : 2439
  پرینت تاریخ انتشار : ۲۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۲۲:۵۲ |
نویسنده کتاب «باید عاشقی کرد»:

می خواستم جامعه را با حرفه پرستاری آشتی دهم

انتشارات سرانه اخیرا کتابی را روانه بازار نشر کرد که گرچه تیراژ آن اندک بود اما توجه علاقمندان به حوزه جامعه شناسی و انسان شناسی را به خود جلب کرد.
می خواستم جامعه را با حرفه پرستاری آشتی دهم

به گزارش کرمانشاه امروز؛ انتشارات سرانه اخیرا کتابی را روانه بازار نشر کرد که گرچه تیراژ آن اندک بود اما توجه علاقمندان به حوزه جامعه شناسی و انسان شناسی را به خود جلب کرد.

این بدان علت است که نویسنده، خاطرات ۳۰ ساله و خدمت صادقانه خود در حرفه پرستاری و مصائب و مشکلات این حرفه را به زبانی ساده و شیوا در این کتاب بیان کرده است.

«باید عاشقی کرد» نخستین کتابی است که به قلم پریسا جاهد روایت شده و آنچه می خوانید گفتگویی کوتاه با این نویسنده نوظهور است.

-خانم جاهد لطفا قدری در مورد کتاب توضیح دهید

باید بگویم این کتاب  گزیده ای از خاطرات ۳۰ ساله ام در حرفه پرستاری است که ۱۴ سرفصل  و۲۵۲ صفحه دارد و در هزار نسخه منتشر شده است. در واقع این کتاب اولین کتابی است که افتخار قلم فرسایی آنرا داشته ام.

-شما تحصیلات آکادمیک در این حوزه ندارید و برای همین خیلی جالب است که یک پرستار اینطوراز نویسندگی سر در بیاورد!

بله،قطعا همینطور است که می گویید، اما به نظرم یک نویسنده خوب ابتدا باید خواننده خوبی باشد ، برای همین باید بگویم که همه عمر من از کودکی با کتاب عجین بوده، از نویسنده های هم استانی و ملی گرفته تا فراملی و…

-پس یعنی هدف خاصی از خواندن کتاب دنبال می کردید؟

بیشتر دنبال پاسخ سوالهایی بودم که ذهنم را مشغول می کرد، کتابهای تاریخی، رمان، علوم اجتماعی و…همه و همه برایم جذابیت داشتند، از کتابهای علی اشرف درویشیان و کنجوری گرفته تا صادق هدایت و جلال آل احمد و چوبک و شریعتی و مطهری و…این آخری هم که کتاب “شدن” به قلم میشل اوباما بود.

-شما در حرفه خودتان در بخش های مختلفی مشغول کار بوده اید، از واحد دیالیز گرفته تا اورژانس و جراحی و مدیریت و…و اخیرا هم همین دوران پر مشقت کرونا، می خواهم بدانم چه شد که به نوشتن روی آوردید؟

همانطور که از اسم کتاب پیداست «باید عاشقی کرد» می کوشد تا به زبان ساده مشقت ها و روزمرگی های یک پرستار را به نمایش بگذارد.در لابه لای صفحات این کتاب، عشقی مقدس برای خدمت به مردم و التیام درد آنان دیده می‌شود، عشقی که با تاروپود حرفه پرستاری در هم آمیخته و من سعی کردم در این کتاب به طور مفصل و گاه خلاصه به آن اشاره کنم.در واقع می خواستم جامعه را با حرفه پرستاری آشتی دهم.

-به نظرتان انتشار این کتاب تا چه حد نگاه جامعه را به واقعیت های حرفه پرستاری نزدیک می کند؟

این دقیقا همان هدفی است که من دنبال می کردم، یعنی دلم میخواست مخاطب با خواندن کتاب به نکات ظریف، لذت بخش و گاه سخت و طاقت فرسای این حرفه پی برده و انتظار معقول تری از جامعه پرستلری داشته باشد.

-این یعنی جامعه دید غیر واقعی و انتظار غیرمنطقی از فعالین این حرفه دارد؟

ببینید مسئله آن است که جامعه انتظار دارد یک پرستار به رغم همه مشغله ها و فشارها برخورد خوب و مهربانی با بیمار داشته باشد درحالیکه به تبع شرایط روحی و جسمی پرستاران متاثر از فضای عینی جامعه است و نباید انتظار غیرواقعی از آنها داشت. آنها هم مثل همه مردم درگیر روزمرگی هستند، با این تفاوت که به رغم همه تلخی ها باید پذیرش اجتماعی مطلوب تری نسبت به دیگر مردم داشته باشند.خب اینجاست که آنها هم انتظار درک شدن دارند، خود این کار حرفه طاقت فرسایی است و تنها با عشق می توان درآن دوام آورد. در واقع این کتاب به مخاطب کمک می کند تا به قضاوت آگاهانه ای در رابطه با جامعه پرستاری برسد و همه مشکلات را از دید پرستاران نبیند چون به نوعی پرستاران خط مقدم جامعه پزشکی هستند و بسیاری از مشکلات زیرپوستی حوزه درمان ارتباطی با فعالین این حرفه ندارد و بیشتر مدیریتی است تا اجرایی.

-گویا کتابتان هنوز به طور رسمی وارد بازار نشده!

بله، چون هدفم از انتشار این کتاب درآمدزایی نبود و بیشتر جنبه دلی بود تا اقتصادی،لذا تعداد محدودی کتاب چاپ کردیم و  تمایل داشتم نظر خوانندگان و برخی شخصیت ها را درباره کتابم بدانم تا برای موارد بعدی سرمشق باشد و از آن الگو بگیرم.

-پس کتابهای دیگری هم در دست انتشار دارید، می شود اشاره ای به این آثار بکنید؟

راستش من دوکتاب دیگر در دست انتشار دارم که نامگذاری آنها هنوز نهایی نشده، یکی از این دو رمان در کرمانشاه دهه ۵۰ رخ می دهد و یک داستان تخیلی از رخدادهای کرمانشاه در این دهه است که موضوعات مختلفی از جمله جنگزدگی و..را به نمایش میگذارد. این کتاب در مرحله ویراستاری است. رمان دیگر اما فضای رئالیستی دارد و زندگی یک خانواده کرمانشاهی در دهه ۲۰ و۳۰ شمسی را روایت می کند که منطبق با واقعیتهای این دوران است. این کتاب هنوز به اتمام نرسیده و در حال نوشتن آن هستم.

-به نظر می رسد برای نویسنده ای چون شما که ۲ سال پس از بازنشستگی و در سن ۵۷ سالگی به جامعه نویسنده های نو ظهور کشور پیوسته اید، واقع گرایی و تاریخ حرف اول را می زند، اما به نظرتان چطور میشود نسل جدید را که غرق در فضای مجازی،ایهام، سورئال و ابرقهرمانی است به مطالعه چنین آثاری ترغیب کرد؟

به نکته خوبی اشاره کردید و البته مسئله مهمی است چون هر کتابی با وجود مخاطب است که جان و هویت می گیرد و قطعا نسل جوان بخش مهمی از مخاطبان من هستند. من فکر می کنم نمیشود انتظارات نسل گذشته را از بچه های امروز داشته باشیم، یادم هست در دوران ما بچه های دبیرستانی کلی برای رد و بدل کردن کتابها ذوق داشتند اما حالا نسل جدید هزینه های گزافی صرف امکانات و اتصالات فضای مجازی می کنند و تا سخن از کتاب به میان می آید دادشان بلند میشود که خرید کتاب هزینه بر است، خب باید دید مشکل کجاست! البته من جوانهای زیادی را دیده ام که جذب داستانهای فضای مجازی میشوند یا اگر کتاب خوبی راهم انتخاب کنند فایل صوتی یا لینک اینترنتی آنرا تهیه می کنند که قطعا خوب است اما کافی نیست.

-چرا کافی نیست؟

چون کتاب ماندگاری و اصالت بیشتری دارد و ما باید این مهم را به بچه ها بیاموزیم، ما که میگویم منظورم والدین و قطعا جامعه و نهادهای اجتماعی است.

-قطعا مدارس و دانشگاهها نقش مهمی در این رابطه دارند.

بله، وقتی برای نسل جدید و به زبان خود بچه ها جلوبرویم حتما جواب می دهد، چیزی که نسل جدید میخواهد سرگرمی و جذابیت است که باید با همین ها شروع کرد و پیش که رفتیم به غنی تر شدن موضوع بپردازیم و قدم به قدم بچه ها را با کتاب آشتی دهیم. انواع مسابقه ها را برگزار کنیم، جشنواره و همایش بگذاریم و از انتظارات و خواسته های نسل نو فاصله نگیریم.

-شما خودتان دو فرزند دارید و این باعث میشود که نیازهای این نسل را درک کنید.

بله، اما جالب است بدانید که سلیقه هر دو فرزندم در مورد کتاب کاملا متفاوت است درحالیکه پرورش یکسانی داشته اند، به همین دلیل است که معتقدم جامعه نقش مهم تری دارد تا خانواده

-اما نسل جدید که در دل فضای مجازی و دنیای نوظهور علم متولد شده انتظار متفاوتی از نسل های دور قبل دارد.

قطعا همینطور است. بچه های ما کارتون ها و فیلم های تخیلی اروپا را می بینند و با همان سبک و سیاق بزرگ می شوند، این خیلی مهم است که زیرساختهای فرهنگی وطنی برای بچه ها جذاب و گیرا باشد، آنوقت خودشان دنبال کتابهای عمیق و ارزشمند می روند تا انیمه های ژاپنی!

-پس باید کمک کنیم تا نسل جدید از سطحی نگری و در لحظه بودن خارج شده و واقعیت جامعه را بیشتر لمس کند.

بله،شرایط رفاهی این نسل قابل مقایسه با نسل ما نیست و همینها زندگی آنها را مدرن تر اما بی کیفیت کرده و امثال ما نویسنده ها باید تلاش کنیم تا نسل جدید بیشتر بخواند، بهتر بشنود و در راه درست تری گام بردارد.

نویسنده : لیلا سعدوندی
به اشتراک بگذارید
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.